ورزش در تمام دنیا مفهومی مردمی دارد. این در حالی است که ورزش جمهوری اسلامی در دهههای اخیر به دلیل گردش مالی بسیار بالا به حیات خلوت سیاسیها، سرداران سپاه، مدیران، مربیان و دلالان در کنار ورزشکاران تبدیل شده است.
دلالان و واسطهگران به راحتی در این جولانگاه، پولهای هنگفتی به جیب میزنند، آب از آب تکان نمیخورد و حتی کسی هم سراغی از آنها و پولهای ناپدید شده نمیگیرد. چه بسا که این پول به مذاق آنها خوش میآید و با واسطهگری، دوستان و آشنایان نالایق خود را بر منصب ریاست مینشانند تا آنها نیز از این سفره بیصاحب بینصیب نمانند.

رد پای مسئولانی که در ایران شعار میدادند ورزش باید از سیاست جدا شود و دست دلالان و واسطهگری باید در ورزش حذف شود، همواره به وضوح دیده میشود.
در این مورد میتوان به مسعود سلطانیفر در وزارت ورزش و جوانان اشاره کرد. وزیری که در دوره ریاست خود، بیشتر از هر زمانی، افراد سیاسی به جای اهالی ورزش در کنارش حضور داشتند. سلطانیفر اردیبهشت امسال (1399) در دیدار با اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس، بادی در غبغب انداخته و با چهرهای حق به جانب اعلام کرد که یکی از مشکلات ورزش، فساد، دلالی، واسطهگری و زد و بندهای پشت پرده است. اما او اظهار نکرد که خودش هم دستی در این سفره سیاسی فساد دارد. بهطوریکه هر 6 معاون وزیر ورزش و بسیاری از مدیران ستادی وزارت ورزش، سابقه سیاسی دارند و بهطور قطع حضورشان در عرصه ورزش بیتأثیر از این موضوع نیست.
به صراحت میتوان گفت که زد و بندها امروزه در تمامی بخشهای ورزشی از فوتبال گرفته تا کشتی و وزنهبرداری رخنه کرده و ورزش ایران روزهای سیاهی را از نظر فساد پشت سر میگذارد.

این زد و بندها و واسطهگری به ورزش هاکی هم رسید تا جایی که سوم آذر همین امسال (1399) هادی شیرزاد رئیس اینترپل ناجا، بدون هیچ تخصصی در این رشته نایب رئیس فدراسیون هاکی شد. شیرزاد که دکتری پزشکی دارد، عضو هیات علمی دانشگاه است و ریاست پلیس بینالملل ناجا و ریاست پژوهشگاه علوم انتظامی و مطالعات اجتماعی ناجا را برعهده گرفت!
مقصر اصلی ورود غیر ورزشی ها!
همین انتصابات بیپایه و اساس موجب بروز پدیده فساد در تمامی رشتههای ورزشی میشود. برخی کارشناسان بر این باورند که مقصر اصلی ورود غیرورزشیها ست. آنها معتقدند که صف مدیران غیرورزشی و نظامی و سپاهی به اندازهای است که نوبت به ورزشیها نمیرسد و اگر کاربلدهای ورزشی به این بخش راه پیدا کنند، فساد در ورزش از بین خواهد رفت. اما مسئولانی که خود را کاربلد و ورزشکار نیز مینامند دست کمی از بقیه ندارند. آنها با شعار مبارزه با دلالی، واسطهگری و فساد به ورزش وارد میدان میشوند و در نهایت هیچکدام موفق به انجام کاری نخواهند شد و خود نیز دستی در فساد دارند. در این زمینه میتوان از قراردادهای اسپانسرها مشکوک با باشگاههای بزرگ، روابط پیچیده و سواستفادههای غیرقانونی از قدرت، ناپدید شدن ارقام نجومی در باشگاهها و حتی به ساخت و ساز قرارگاههای سازندگی سپاه در کشورهای همسایه بهویژه عراق اشاره کرد.
وعده جلوگیری از فساد
البته مسئولان ورزش در ایران هم کاملا در جریان این موضوع هستند و همواره وعده جلوگیری از فساد در ورزش میدهند. به عنوان نمونه معاون وزیر ورزش و جوانان در گفتوگوی تلویزیونی مرداد ماه امسال (1399) اعلام کرده بود که عزمی جدی در وزارت ورزش برای مبارزه با فساد وجود دارد. وزیر ورزش نیز در این مورد با وزارت اطلاعات نامهنگاری و از آنها درخواست کمک کرد. اما از حرف تا عمل فاصله بسیار است.
گمشدن 316 هزار دلار
علی کفاشیان رئیس سابق فدراسیون فوتبال درگیر بودن و نبودن در فدراسیون فوتبال بود که کمیته اخلاق محرومیتی پنجساله برای او برید! در واقع او به دلیل گمشدن 316 هزار دلار حق پخش بازیهای تیم ملی به مدت پنج سال از هرگونه فعالیت در حوزه فوتبال منع شد.

کفاشیان اما میگفت ایمیلها هک شده و این پول هرگز به دست او نرسیده که بخواهد گم شود! در نهایت کمیته استیناف محرومیت پنجساله او را به یک سال کاهش داد. اردیبهشت سال 88 علی کفاشیان رئیس سابق فدراسیون فوتبال که خود نیز محکوم به فساد است، در مصاحبهای عجیب اعلام کرده بود: اعتقادی به فساد در ورزش ایران ندارد.
53 مورد تخلف مالی
از دیگر کسانی که میتوان اشاره کرد محمدرضا داورزنی است. وی که کارشناسی ارشد مدیریت دولتی دارد، از سال 1385 تا سال 1395 رئیس فدراسیون والیبال ایران بود. داورزنی بهمن سال 1395 به معاونت ورزش قهرمانی وزارت ورزش و جوانان رسید. از آن پس ردپای داورزنی تا کنون تقریبا در تمامی مفاسد اقتصادی ورزش ایران دیده میشود. گزارشها نشان میدهد که در ریاست محمدرضا داورزنی، حداقل 53 مورد تخلف و ابهام مالی دور از تصور گزارش شده است.

مسئولان همواره در ایران شعار میدهند که ورزش باید از سیاست جدا و دست دلالان و واسطهگری در ورزش حذف شود، تا بتوان جلوی فساد را گرفت اما حضور سرداران سپاه، این مافیای همیشه حاضر در صحنه از اواسط دهه 1370 نه تنها فساد، دلالی و واسطهگری را کم نکرد بلکه ورزش ایران را دچار نابودی کردهاست. از قرار، همانطور که خود بدون تحصیل و بدون گذراندن دورههای تخصصی به درجه سرداری، سرتيپی و سرلشكری رسیدند، به ورزش هم بدون هیچ تخصصی و تنها با اتکا به قدرت و رانت، ورود کردند.
مریم سلطان زاده